![]() |
1 / 3 / 1389 |
دفتر عشق که بسته شد دیدم منم تموم شدم
خونم حلال ولی بدون به پای تو حروم شدم
اونی که عاشق شده بود بدجوری تو کار تو موند
برای فاتحه بهت حالا باید فاتحه خوند
تموم وسعت دلو به نام تو سند زدم
غرور لعنتی می گفت بازی عشقو بلدم
از تو گله نمی کنم از دست قلبم شاکیم
چرا گذشتم از خودم چرا غرق تاریکیم
دوست ندارم چشمای من فردا به آفتاب وا بشه
چه خوب میشه تصمیم تو آخر ماجرا بشه
دست و دلت نلرزه
بزن تیر خلاصو
از اون که عاشقت بود بشنو این التماسو
نظرات شما عزیزان:

چمدانت راکه بستی...چه ارام چیزی درونم شکست...اسوده برو...این قلب تکه تکه شده دیگر به درد کسی نمیخورد...
وب قشنگی داری همه چیزایی روکه نوشتی با ذره ذره وجودم میفهمم.
خو من میخواستم عکسو باز کنم ببینم عسکه چیه اونوقت تو کد گذاشتی؟
.gif)

.gif)
.gif)